لطفاً کفشها رِ نریزید توی استخرها (طنز انتخاباتی )
اولین طنز انتخاباتی را برای شما مینویسم امیدوارم خوشتان بیاید
یکی از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری امسال (سال 96) در حرکتی بهداشتی با کفش به استخر رفته و با کودکانی که در آنجا مشغول بازی و شنا بودند، سلام و احوالپرسی کرده است.
بنابراین ما از امروز باید مراقب باشیم که وقتی در حال شنا هستیم، یا زیر دوش یا حالا هر جای دیگری که هستیم....
فریور خراباتی، طنز نویس روزنامه ایران در این روزنامه چنین نوشت:
یکی از کاندیداهای انتخابات در حرکتی بهداشتی با کفش به استخر رفته و با بچههایی که آنجا مشغول شنا بودند، احوالپرسی کرده است.بنابراین ما از امروز باید مراقب باشیم که وقتی در حال شنا هستیم، یا زیر دوش یا حالا هر جای دیگری که آدمها معمولاً تنها به آنجا میروند، یک نفر در نزند و با کفش بیاید و با ما سلام و احوالپرسی کند. در عین حال از آنجایی که ایشان با کفش وارد استخر شدهاند بنده پیشنهاد میکنم وزارت بهداشت خود را (که فرض محال است.) به دوستان و زحمتکشان در«ساندویچ فریدون مو فرفری» یا «شاپور کله پز» نشان بدهند که دیگر در و تخته با یکدیگر جور شود.
به هرحال همین حضور غیرمنتظره این نوید را میدهد که شب در حالی که شما توی منزل نشسته اید و فوتبال تماشا میکنید و با قاشق هندوانه میخورید ( البته با این قیمت هندوانه فکر نمیکنم وسع همه جامعه برسه که بتونند هندوانه بخرن و با قاشوق (میدونم قلط املایی دارم ولی برای خنده اینتوری نوشتم ) بخورن.) یک نفر به شما زنگ بزند و بگوید: «سلام، چطوری؟ خوبی؟ سلامتی؟ زندگیت روبه راهه؟ خونه ای؟ باقرم! میخوام بیام یه کم بهت سر بزنم جیگرم» و فرصت ندهد که شما اصلاً بپرسید باقر چه کسی است و با کفش وارد منزلتان شده و به شما بگوید: «بابا نیم ساعت اومدیم خودتو ببینیم، همهاش که توی آشپزخونهای؟».
این شوآفهای غیرمنتظره را به فال نیک میگیریم. اصلاً زمانی که بنده آهنگ تبلیغاتی یکی از کاندیداها را شنیدم که در آن یک بچه میخواند: «رای مامان و بابا فلانی فلانی ( که ممنوعه اسمشو بیارم)» به این نتیجه رسیدم که: «گل همه رنگش خوبه، کاندیدا زرنگش خوبه، تو کتابام نوشته، فلانی خیلی زشته ، لطفاً کفشها رِا نریزید توی استخرها» باور کنید رفتار غیر قابل پیشبینی دوستان به قافیه شعر ما هم لطمه زد.یک جوری حرکات تکنیکی از خود نشان میدهند که عمراً اگر لیونل مسی هم بتواند این گونه مدافعان تیم حریف را غافلگیر کند.یعنی اگر فردا دیدیم که دوستان سوار بر جاروی نیمبوس از این طرف شهر به آن طرف شهر میروند و داستان بزبزقندی را برای کودکان میخوانند تعجب نکنید.
اما بنده توصیهای خدمت این عزیزان دارم؛ بیایید و به جای توجه به گروه سنی الف که هنوز به سن رأیگیری نرسیدهاند، توجه خود را معطوف به گروهی کنید که به سن قانونی رأی دادن رسیدهاند و حداقل«دو تا برنامه بدید عمو ببینه ( افرین جیگر)» چون ظاهراً شما دارید«اشتباه میزنید» و با ادامه این روند نهایتاً بهعنوان مدیر یک مهدکودک یا مبصر کلاس نسترن ای عشق من حرفی بزن نمیدونی بخدا این اداها چی چیه (برای مزاح گفتم این قسمتشو) انتخاب شوید.سن قانونی رأی دادن را نگاه کرده و فراموش نکنید کودکانی که در انتخابات ثبتنام کردند نمیتوانند در انتخابات رأی بدهند، یعنی آن پسر دوازده سالهای که ثبتنام کرد،( این مشخصه کار امریکاست نه خودی ها) سنش هنوز به سن قانونی برای رأی دادن نرسیده است. بنده فکر کنم شما این را با آن اشتباه گرفته اید، به هرحال ما نیتمان خیر بود و قصد کمک داشتیم، حالا باز هم خودتان میدانید.